آیینه: سکوتی که حقیقت را فریاد میزند
آیینه، تنها سطحی صاف نیست؛
او «بیقضاوتترین دوست جهان» است.
نه میستاید، نه سرزنش میکند؛
تنها بازتاب میدهد، آنچه هستی—نه آنچه وانمود میکنی.
آیینه، تمرین حضور است.
در برابرش نمیتوان پنهان شد.
او چهره را نشان میدهد، اما ژرفتر از آن، باورهایی را که بر چهره نشستهاند.
کوچ حرفهای، آیینهای زنده است؛
بازتابی بیفیلتر از افکار، احساسات و انتخابهای ما.
آیینهای که اگر جرأت نگاه کردن در آن را داشته باشی،
تو را به سفری بیبازگشت به سوی خود حقیقیات میبرد.
آیینه، آغاز بیداریست.
آیینه، دعوتیست برای دیدن—نه فقط آنچه هست، که آنچه میتواند باشد.
و چه خوش آن لحظه که انسان، در نگاهِ صادقِ آیینه، شکوهِ خاموشِ خویش را دوباره بیابد…